اگر جزو دسته افرادی هستید که حافظ را از صمیم قلب دوست می‌دارید بی تردید می دانید که سخن گفتن از او کار بسیار دشواری است . چرا که این شاعر بزرگ شیرازی راز و رمز های بسیاری را در دل اشعارش و زندگی‌اش دارد که باعث می‌شود او را متفاوت تر از دیگر شعرا کند. پس با ما در داستان پر رمز و راز حافظ همراه باشید تا هم بگوییم حافظ کیست و هم درباره تاریخ ، آثار و دیگر ابعاد زندگی او سخن به میان آوریم.

حافظ کیست؟

مقبره و کتاب حافظ

خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی شاعر قرن هشتم هجری قمری ، که بسیاری از ادبا او را بزرگترین غزلسرای تاریخ 1200 ساله ایران می‌دانند . تخلص او لسان الغیب است ولی به او ترجمان الاسرار ، لسان العرفا و ناظم الاولیاء نیز می‌گویند. حافظ در فاصله زمانی بین جنگیز خان و تیمور لنگ به دنیا آمد ، عصری سراسر آشفتگی در ایران که به فرهنگ ایرانی خدشه هایی وارد شده بود. برخی معتقدند که خداوند حضرت حافظ را برای تسلّی بخشی به جامعه ایرانی در آن زمان آفریده بود.

گفته شده است که او از دوران نوجوانی علاقه بسیار زیادی به ادبیات ، فلسفه ، تاریخ و متون اسلامی داشته است . گرچه حافظ در اشعارش زیاد از صوفیان و درویشان و می‌خوارگان صحبت به میان آورده ولی جالب است بدانید که خودش نه جزو هیچ گروه و مسلک عارفانه ای بوده نه حتی اهل شرابخواری و می خوارگی .

حافظ را به حافظِ قران بودن می‌شناسند ، چرا که خود نیز بارها در اشعارش به این مسئله اشاره کرده است ، به عنوان مثال در بیت زیر می‌خوانیم :

عشقت رِسَد به فریاد ار خود به سانِ حافظ

قرآن ز بَر بخوانی در چاردَه روایت

او در این بیت به وضوح به مهارت خود در خواندن و تفسیر قرآن کریم اشاره کرده است و می‌گوید که منِ حافظ می‌توانم قرآن را در 14 روایت بخوانم و تفسیر کنم .

زمانه حافظ

‌بی‌تردید حافظ در یکی از بدترین ادوار تاریخی زیست می‌کرد ، چراکه با هجوم مغول ها به ایران و درگیری هایی که میان سلسه های ایلخانیان و آل مظفر و تیموریان بود باعث شده بود که بافت فرهنگی ایرانی – اسلامی در زمانه حافظ دستخوش تغییرات منفی گسترده ای شود . سست بنیان بودن حکومت مرکزی باعث شده بود که خواستگاه های فرهنگی مردمی را بسیار ضعیف و شکننده کند ، چراکه حکومتی بعد از به قدرت رسیدن ؛ شیوه و مسلک فرهنگی خود را بر روی کار می‌آورد و پس از مدت کوتاهی حکومت دیگری بر قبلی چیره می‌شد و همه معادلات فرهنگی تغییر می‌کرد

در سال 736 هجری قمری با مرگ ابوسعید بهادرخان آخرین پادشاه سلسه ایلخانی ؛ ما شاهد تجزیه مناطق ایران تحت حکومت او بودیم ، هر منطقه بدست یکی از سرداران ابوسعید افتاد و هر فرد با شیوه و منش خود حکمرانی می‌کرد . تنها در این میان شیخ ابواسحاق و سلسه آل جلایر و اتابکان سلغری بودند که به ادبیات و شعر و فرهنگ توجه ویژه ای داشتند و شعرایی نظیر حافظ و عبید زاکانی توانستند مورد توجه این سلسه قرار بگیرند.

گرچه شیراز در عصر حافظ دچار بحران های جدی سیاسی فرهنگی بود ولی به دلیل تدابیر اتابکان سلغری تبدیل به یکی از مهم ترین مراکز علمی ادبی جهان اسلام به شمار می‌رفت .شعرایی نظیر حافظ و سعدی به دلیل فراهم آمدن چنین بستری در کنار تلاش و استعداد ذاتی که داشتند توانستند نام خود را در تاریخ به عنوان یکی از بزرگان ادب پارسی ثبت کنند.

بر اثر این دست تغییرات فرهنگی در ایران زمان حافظ ما شاهد نوعی از اسلام در میان مردم بودیم که دربرگیرنده ریا و تظاهر و چابلوسی و جلوه فروشی و… بود . مردم برای اینکه می‌خواستند جایگاه خوبی نزد حاکمان بدست آورند به ریاکاری روی آوردند از طرفی بدلیل ضربه های شدید فرهنگی که مغول به ایران وارد کرده بود بنیان های عقیدتی برخی از گروه های مردمی را سست و بی اساس کرده بود و از دین تنها لایه پوسیده ای را داشتند ولی در باطن اعتقاد عمیقی به دین وجود نداشت.

بر همین اساس است که حافظ در اشعارش از شراب خواری در مقابل ریاکاری بسیار استفاده کرده و تاکید داشته که شراب خوار گناهش کمتر از فردی است که اهل تظاهر و ریاست مانند بیت زیر که حافظ می‌گوید :

مِی خور که صد گناه ز اغیار در حجاب

بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند

برای اطلاعات بیشتر می توانید به مقاله می در شعر حافظ مراجعه کنید.

ویژگی اشعار و غزلیات حافظ

دیوان غزلیات حافظ

اغلب افرادی که حافظ را به نسبت دیگر شعراء دوست دارند به این دلیل است که دیوان غزلیات خواجه شمس الدین محمد ویژگی هایی منحصر به فردی دارد که حتی در بسیاری از شعرای بعد از او هم نمی‌توان آن موارد را یافت ، در زیر به برخی از ویژگی های حیرت آور اشعار حافظ اشاره می‌کنیم :

1.کم گویی و گزیده گویی

بی تردید حضرت حافظ در بسیاری از اشعارش برای بیان مطالبش گزافه گویی نکرده است ، یعنی اگر در مصرعی یا بیتی ، نکته ای را بیان کرده در بیت دیگر نیامده همان نکته را با ادبیات دیگر بیان کند ، البته استثنائاتی هم وجود دارد ولی به صورت کلی حافظ صحبتش را به صورت مختصر و مفید بیان می‌کرد و از هرگونه گزافه گویی پرهیز می‌نمود.

2.برقراری رابطه عمیق با قلب مخاطب

یکی از ویژگی های برجسته غزلیات حافظ این است که وقتی مخاطب آن را می‌خواند این حس به او دست می‌دهد که گویی حضرت حافظ از زبان و قلب او سخن گفته است و دقیقا  به همین دلیل است که او را لسان الغیب (زبانی از غیب) می‌نامیدند . البته 2 روایت از این داستان وجود دارد که چرا حافظ را لسان الغیب می‌نامند که در مقاله مربوطه به صورت کامل به این 2 روایت پرداختیم و گفتیم یکی از این روایت ها اشتباه است و دیگری سند تاریخی و دقیقی دارد.

اما به صورت خلاصه اینکه حافظ و اشعارش می‌تواند با مخاطب ارتباط قلبی برقرار کند یکی از ویژگی های بسیار مهم اشعار اوست که در اشعارِ شعرایی همچون سعدی ، فردوسی ، مولوی و … نمی‌توان یافت.

3.حافظ معلم ادبی نبود ؛ یک انسان عادی بود

بدون شک سعدی و مولانا یک معلم ادیب بودند به این صورت که نکات اخلاقی و طریقت عرفانی را به دیگران درس می‌دادند . اما حافظ اینگونه نبود ، با اشعارش زندگی می‌کرد و هر آن چیزی که میگفت به آن عمل می‌کرد. ویژگی یک انسان عادی این است که گاهی شاد گاهی غمگین است یا برخی اوقات در گناه فرو رفته و احساس شرمساری می‌کند و برخی اوقات هم حس خوبی معنوی به او دست می‌دهد. از این سبک ابیات که شاید تناقض حال رفتاری حافظ را نشان می‌دهد در اشعارش بسیار است .

مثلا حافظ در بیتی به گنهکاری خود و بی لیاقتی خود برای بندگی و تسلیم بودن در مقابل خداوند اینگونه اظهار می‌کند که :

گر مسلمانی از این است که حافظ دارد

آه اگر از پی امروز بود فردایی

در این بیت حافظ خود را به حدی کوچک و حقیر و گنهکار میداند که میگوید اگر مسلمانی این است که حافظ دارد پس بعد از امروز ، فردایی نخواهد بود. اما همین حافظ در جایی دیگر که بسیار سرمست عشق الهی است و از جام شراب عشق او باده ها چشیده است می‌گوید :

عشقت رِسَد به فریاد ار خود به سانِ حافظ

قرآن ز بَر بخوانی در چاردَه روایت

یا در جایی دیگر او اینقدر از خود تعریف میکند که خواننده او را در مقام عرفانی بسیار متعالی می‌بیند ، مانند بیت زیر :

دوش وقتِ سَحَر از غُصه نجاتم دادند

واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند

.

.

.

این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد

اجرِ صبریست کز آن شاخِ نباتم دادند

همّتِ حافظ و انفاسِ سحرخیزان بود

که ز بندِ غمِ ایّام نجاتم دادند

نمی‌توان این دست از ابیات حافظ را تناقض گویی بدانیم چراکه خواجه شمس الدین همانند سایر انسان هاست ، در جایی داد سَر می‌دهد که وای بر مسلمانی حافظ و در جای دیگر هم خود را همتراز با انفاس سحرخیزانِ شب زنده دار می‌داند.

4.حافظ جبر گرا بود

اینکه حافظ در میان بسیاری از اشعار به جبرگرایی معتقد بود شکی در آن نیست ، زیرا بر این باور بود که اگر در مسیر عشق گام برداریم این خداوند است که راه را با همه لوازمش به ما نشان می‌دهد. در زیر چند نمونه از شعار جبرگرایانه حافظ را باهم می‌خوانیم :

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

در این بیت حافظ صراحتا اعلام میکند که در دایره قسمت ما تسلیم بودن در برابر خواست خداوند را انتخاب میکنیم و اختیاری از خود نداریم ، پس هرآنچه که تو برای ما مقدر کردی را به جان پذیراییم.

ماجرای مرگ حافظ و لقب لسان الغیب

حضرت حافظ در سال 792 هجری قمری در شیراز فوت کرد ، گفته می‌شود پس از مرگ او عده ای به دلیل اینکه او را بی‌دین و ایمان می‌دانستند تصمیم گرفتند که از دفن جسد او در شیراز خودداری کنند و همین امر باعث بحث و جدلی میان حافظ دوستان و دشمنان حافظ در گرفت ، در این میان فردی از میانه جمع پیشنهاد داد که برای اینکار به کتاب حافظ تفالی بزنید و هر چه او گفت عمل کنید. کتاب را باز کردند و شعر زیر آمد : 

قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ

که گر چه غرقِ گناه است می‌رود به بهشت

بعد از اینکه این شعر حافظ را خواندند افرادی که مخالف او بودند حافظ را لسان الغیب نامیدند به این معنا که زبانی است که از غیب سخن می‌گوید.

اگر این داستان خیالی در رابطه با لسان الغیب بودن حافظ را باور کردید باید بگوییم که سخت در اشتباهید ، اصل ماجرا لسان الغیب بود حافظ را دکتر محمد خالصی استاد گروه فلسفه دانشگاه شیراز در روز بزرگداشت حافظ اینگونه بیان می‌کند که :

بعد از مرگ حافظ اشعار این شاعر بزرگ شیرازی به دلیل آمیختگی بیش از حد با معنویت و عرفان دینی نزد مردم جایگاهی همتراز با کتب مقدس دینی گرفته بود به نحوی که مردم به کتاب حافظ رجوع می‌کردند و به آن تفال می‌زدند از سوی دیگر اولین لقبی که به حافظ داده شد حدودا سال 840 هجری قمری بود یعنی 48 سال بعد از وفات این شاعر بزرگ شیرازی ، لقب لسان الغیب را بر روی او نهادند.

گاهی اوقات ما دوست داریم داستان هایی را از بزرگانمان بشنویم که گرچه با واقعیت در تضاد است اما زیباست اما باید خوب بدانیم که زیبایی را هیچگاه نباید فدای حقیقت کرد .

جدولی از خلاصه اطلاعات مربوط به حافظ

در جدول زیر خلاصه ای از اطلاعات مربوط به حافظ را بیان کردیم:

نام کامل حافظ خواجه شمس الدین محمد
تاریخ تولد 713 تا 720 هجری قمری
تاریخ وفات 840 هجری قمری
هم دوره با حکومت ایلخانیان و تیموریان
مذهب شافعی و علاقه مند به اهل بیت

جمع بندی

بی‌تردید حافظ ملقب به لسان الغیب یکی از بزرگترین شعرا ایران زمین بود ، او فردی سراسر عشق و ایمان و عرفان بود که از واژه واژه اشعارش این معنویت به چشم می‌خورد ، خواجه شمس الدین محمد یک ادیب واقعی بود چراکه میدانست چطور با الفاظ و کلمات باید در لفافه مفاهیم را منتقل کند ولی معلم نبود چرا که هیچگاه قصد پند و اندرز نداد. حافظ بر خلاف مولانا که پیرو کیش و آیین عرفانی بود ، پیروی از هیچ کیش و آیین عرفانی نمیکرد و نام هیچ فردی در غزلیات این شاعر بزرگ به عنوان معلم طریقت نیامده است.

4.7/5 - (7 امتیاز)