ابیاتی بسیار زیادی در دیوان حافظ وجود دارند که در آنها از “آتش” استفاده شده است ، طبعا آتش در شعر حافظ یک معنی ندارد و هر بیت بسته به نوع جایگاهی که دارد معانی متفاوتی را می‌توان از آن برداشت نمود . در زیر ابیات و معانی آتش در اشعار حافظ را اشاره کرده‌ایم با ما تا انتهای مقاله همراه باشید .

آتش عشق در شعر حافظ

نه تنها در اشعار حافظ بلکه در اشعار عارفانه مولانا نیز از آتش به مثابه عنصری سوزان که غم و فراق عشق همانند او می‌تواند جان معشوق را بسوزاند بسیار زیاد استفاده شده است . در زیر به برخی از این ابیات اشاره می‌کنیم :

در غزل 17 حافظ می‌خوانیم : 

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

.

.

.

سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

در غزل 152 حافظ ، این شاعر بزرگ شیرازی از آتش عشق الهی سخن به میان می‌آورد و معتقد است که این آتش عشق الهی بود که باعث آفرینش و هستی بخشی شده است و اگر این عشق نبود هرگز آفرینش و خلقتی صورت نمی‌یافت.

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

آتش هجران در شعر حافظ

غم فراق یار و دوری از او همیشه در اشعار پارسی مورد توجه شعرا بزرگی همچون حافظ ، نظامی و … بوده است تا جایی که حافظ در برخی از ابیاتش از آتش هجر و دوری از یار می‌گوید که چگونه جانسوز و جانگداز شده است ، در زیر به برخی از این ابیات اشاره میکنیم :

آن کشیدم ز تو ای آتش هجران که چو شمع
جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود

در بیتی که خواندید حافظ خودش را به شمعی تشبیه کرده است که از آتشِ هجران می‌سوزد.

ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل
بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم

حافظ در اینجا نیز خودش را به گلی که به هنگام عرق گیری از آن باید آتش بخورد تشبیه کرده است و میگوید از غم هجران یار همچون گلی که آتش میخورد تا عرق کند من نیز آب می شوم.

آتش درون یا نهان در شعر حافظ

آتش درون در شعر حافظ به این معناست که شاعر از درون خود حرف هایی دارد و راز های مگویی دارد که این حرف ها همچون آتش زبانه می کشد و وجود شاعر را میسوزاند . در زیر به برخی از این ابیات اشاره شده است.

مثلا در غزل 233 حافظ می‌خوانیم : 

بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید

یا در غزل 354 حافظ می خوانیم : 

یا رب این آتش که در جان من است
سرد کن زان سان که کردی بر خلیل

یا در غزل 291 حافظ میخوانیم :

وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون
آتش درافکنم به همه رخت و پخت خویش

لطفا به این مطلب امتیاز دهید!