کنون که میدمد از بوستان نسیم بهشت من و شراب فرح بخش و یار حورسرشت گدا چرا…
0
49
دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت…
0
85
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار…
0
90
جز آستان توام در جهان پناهی نیست سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست عدو…
0
61
خوابِ آن نرگسِ فَتّانِ تو، بی چیزی نیست تابِ آن زلفِ پریشانِ تو، بی چیزی نیست از…
0
83
حاصلِ کارگه کون و مکان این همه نیست باده پیش آر که اسبابِ جهان این همه نیست…
0
62
روشن از پرتوِ رویت نظری نیست که نیست مِنَّت خاکِ درت بر بصری نیست که نیست …
0
144
راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آن که جان بسپارند، چاره نیست هر…
0
61
زاهدِ ظاهرپرست از حالِ ما آگاه نیست در حقِ ما هر چه گوید جایِ هیچ اکراه نیست…
0
83
مردم دیدهٔ ما جز به رُخَت ناظر نیست دل سرگشتهٔ ما غیرِ تو را ذاکر نیست …