یا رب این شمع دل افروز ز کاشانهٔ کیست؟

جانِ ما سوخت، بپرسید که جانانهٔ کیست؟

 

حالیا خانه‌براندازِ دل و دین من است

تا در آغوش که می‌خسبد و همخانهٔ کیست

 

بادهٔ لعل لبش کز لبِ من دور مباد

راحِ روح که و پیمان‌دهِ پیمانهٔ کیست؟

 

دولتِ صحبتِ آن شمعِ سعادت‌پرتو

بازپرسید خدا را که به پروانهٔ کیست؟

 

می‌دهد هر کَسَش افسونی و معلوم نشد

که دلِ نازکِ او مایلِ افسانهٔ کیست

 

یا رب آن شاه‌وَشِ ماه‌رخِ زهره‌جبین

دُرِّ یکتایِ که و گوهر یک‌دانهٔ کیست؟

 

گفتم آه از دلِ دیوانهٔ حافظ بی تو

زیرِ لب خنده زنان گفت که دیوانهٔ کیست؟

 

غزل 68 حافظ     غزل 66 حافظ

لطفا به این مطلب امتیاز دهید!