آن کس که به دست، جام دارد سلطانیِ جَم، مُدام دارد آبی که خِضِر حیات از او…
0
26
دل ما به دور رویت ز چمن فَراغ دارد که چو سرو پایبند است و چو لاله…
0
28
کسی که حُسن و خَطِ دوست در نظر دارد محقق است که او حاصلِ بصر دارد چو…
0
156
درختِ دوستی بنشان که کامِ دل به بار آرد نهالِ دشمنی بَرکَن که رنج بیشمار آرد چو…
0
228
همایِ اوجِ سعادت به دامِ ما افتد اگر تو را گذری بر مُقام ما افتد حباب وار…
0
86
بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد که تاب من به جهان طره فلانی داد…
0
43
آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد صبر و آرام تواند به من مسکین…
1
131
عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد عارف از خندهٔ مِی در طمعِ خام افتاد حُسن…
0
114
پیرانه سَرَم عشقِ جوانی به سر افتاد وان راز که در دل بِنَهفتم به درافتاد از راهِ…
0
125
دیر است که دلدار پیامی نفرستاد ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد صد نامه فرستادم و آن شاهِ…