صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو…
غزلیات حافظ
در این بخش از سایت ما غزلیات حضرت حافظ را معرفی کردیم و شما می توانید با جستجو در سایت غزل مورد نظر خود را بیابید.
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت من اگر نیکم…
کنون که میدمد از بوستان نسیم بهشت من و شراب فرح بخش و یار حورسرشت گدا چرا…
دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت…
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار…
جز آستان توام در جهان پناهی نیست سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست عدو…
خوابِ آن نرگسِ فَتّانِ تو، بی چیزی نیست تابِ آن زلفِ پریشانِ تو، بی چیزی نیست از…
حاصلِ کارگه کون و مکان این همه نیست باده پیش آر که اسبابِ جهان این همه نیست…
روشن از پرتوِ رویت نظری نیست که نیست مِنَّت خاکِ درت بر بصری نیست که نیست …
راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آن که جان بسپارند، چاره نیست هر…
زاهدِ ظاهرپرست از حالِ ما آگاه نیست در حقِ ما هر چه گوید جایِ هیچ اکراه نیست…
مردم دیدهٔ ما جز به رُخَت ناظر نیست دل سرگشتهٔ ما غیرِ تو را ذاکر نیست …