آن سیه چَرده که شیرینیِ عالم با اوست چشمِ میگون لبِ خندان دلِ خرم با اوست …
غزلیات حافظ
در این بخش از سایت ما غزلیات حضرت حافظ را معرفی کردیم و شما می توانید با جستجو در سایت غزل مورد نظر خود را بیابید.
دل سراپردهٔ محبتِ اوست دیده آیینه دارِ طلعت اوست من که سر درنیاورم به دو کون…
خَمِ زلفِ تو دامِ کفر و دین است ز کارستانِ او یک شمه این است جمالت…
ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است ببین که در طلبت حالِ مَردُمان چون است …
منم که گوشهٔ میخانه خانقاهِ من است دعایِ پیرِ مغان وردِ صبحگاهِ من است گَرَم ترانهٔ…
روزگاریست که سودایِ بتان دینِ من است غمِ این کار نشاطِ دلِ غمگینِ من است دیدنِ…
لعلِ سیرابِ به خون تشنه، لب یار من است وز پی دیدنِ او دادنِ جان، کار من…
به دامِ زلفِ تو دل مبتلایِ خویشتن است بکُش به غمزه که اینش سزایِ خویشتن است …
روضهٔ خُلدِ برین خلوت درویشان است مایهٔ محتشمی خدمتِ درویشان است گَنج عُزلت که طلسماتِ عجایب…
صوفی از پرتو می راز نهانی دانست گوهر هر کس از این لعل، توانی دانست قدر…
به کوی میکده هر سالِکی که ره دانست دری دگر زدن اندیشهٔ تَبَه دانست زمانه افسر…
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است سلطانِ جهانم به چنین روز…