حالِ دل با تو گفتنم هوس است

خبرِ دل شِنُفتَنَم هوس است

 

طمعِ خام بین که قصهٔ فاش

از رقیبان نهفتنم هوس است

 

شبِ قدری چنین عزیزِ شریف

با تو تا روز خُفتنم هوس است

 

وه که دُردانه‌ای چنین نازک

در شبِ تار سُفتنم هوس است

 

ای صبا امشبم مدد فرمای

که سحرگه شکفتنم هوس است

 

از برای شرف به نوُکِ مژه

خاکِ راهِ تو رفتنم هوس است

 

همچو حافظ به رغمِ مدعیان

شعرِ رندانه گفتنم هوس است

 

غزل 43 حافظ     غزل 41 حافظ

لطفا به این مطلب امتیاز دهید!